عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

آیاتِ رحمانی یا آیاتِ شیطانی ؟

اوّل متنِ درج شده را بخوانید ، بعد اصلِ آن را از « اصول کافی » مرور کنید . و بعد « نقدِ » مرا « نسیه » نگذارید بلکه دیدگاهتان را بنویسید .

.................................................................................................

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ (ع) قَالَ ؛ قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص)‏ : بَیْنَمَا مُوسَى (ع) جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِیسُ وَ عَلَیْهِ بُرْنُسٌ ذُو أَلْوَانٍ فَلَمَّا دَنَا مِنْ مُوسَى (ع) خَلَعَ الْبُرْنُسَ وَ قَامَ إِلَى مُوسَى فَسَلَّمَ عَلَیْهِ .

فَقَالَ لَهُ مُوسَى : مَنْ أَنْتَ ؟

 فَقَالَ : أَنَا إِبْلِیسُ .

قَالَ : أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللهُ دَارَکَ‏

قَالَ : إِنِّی إِنَّمَا جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَیْکَ لِمَکَانِکَ مِنَ اللهِ .

قَالَ : فَقَالَ لَهُ مُوسَى (ع) فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ ؟

قَالَ : بِهِ أَخْتَطِفُ قُلُوبَ بَنِی آدَمَ‏

فَقَالَ مُوسَى : فَأَخْبِرْنِی بِالذَّنْبِ الَّذِی إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسْتَحْوَذْتَ عَلَیْهِ‏

قَالَ : إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَ اسْتَکْثَرَ عَمَلَهُ وَ صَغُرَ فِی عَیْنِهِ ذَنْبُهُ .

وَ قَالَ : قَالَ اللَّهُ ( عَزَّ وَ جَلَّ ) لِدَاوُدَ (ع) : یَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِینَ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّیقِینَ .

قَالَ : کَیْفَ أُبَشِّرُ الْمُذْنِبِینَ وَ أُنْذِرُ الصِّدِّیقِینَ ؟!

قَالَ : یَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِینَ أَنِّی أَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ أَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّیقِینَ أَلَّا یُعْجَبُوا بِأَعْمَالِهِمْ فَإِنَّهُ لَیْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَکَ .

الکافی ( ط ـ الإسلامیّة ) ؛ ج‏2 ؛ ص314

رسولِ خدا ( صلّى اللهُ علیه و آله ) فرمود : زمانى موسى ( علیه السّلام ) نشسته بود که ناگاه شیطان سوى او آمد و کُلاهِ درازِ رنگارنگى به سر داشت ، چون نزدیکِ موسى ( علیه السّلام ) رسید ، کُلاهش را برداشت و خدمتِ موسى بایستاد و به او سلام کرد .

موسى گفت : تو کیستى ؟

گفت : من شیطانم .

موسى گفت : شیطان تویى ؟! ( خدا آواره ‏ات کند )

شیطان گفت : من آمده‏ ام به تو سلام کنم به خاطرِ منزلتى که نزدِ خدا دارى .

موسى ( علیه السّلام ) به او فرمود : این کُلاه چیست ؟

گفت : به وسیلۀ این کُلاه دلِ آدمیزاد را می ­رُبایم ( گویا رنگهاى مختلفِ کُلاه نمودارِ شهوات و زینتهاى دنیا و عقایدِ فاسد و ادیانِ باطل بوده است ) .

موسى گفت : به من خبر ده از گناهى که چون آدمیزاد مرتکب شود بر او مسلّط شوى ؟

شیطان گفت : هنگامى که او را از خود خوش آید و عملش را زیاد شُمارد و گناهش در نظرش کوچک شود .

و فرمود : خداى ( عزَّ و جلَّ ) به داود ( علیه السّلام ) فرمود : اى داود ! گُنهکاران را مُژده بده و صدّیقان ( راستگویان و درست کرداران ) را بترسان .

داود عرض کرد : چگونه گُنهکاران را مُژده دهم و صدّیقان را بترسانم ؟!

فرمود : اى داود ! گُنهکاران را مُژده بده که من توبه را می ­پذیرم و از گناه در می ­گذرم و صدّیقان را بترسان که به اعمالِ خویش خودبین نشوند ، زیرا بنده ­ای نیست که به پاى حسابش کشم جُز آنکه هلاک باشد ( و سزاوارِ عذاب ، زیرا از نظرِ عدالت و حساب عبادات بنده با شُکر یکى از نعمتهاى او برابرى نکند ) .

أصول الکافی ، ترجمۀ مصطفوى ، ج‏3 ، ص 430

 

آیاتِ الهی یا آیاتِ شیطانی ؟

نقدِ یک حدیث

یک حدیث را از دو جهت می ­توان نقد کرد .

ـ از جهتِ سند و سلسلۀ افرادِ آن که مرتبط با علمِ رِجال است .

ـ از جهتِ متن و محتوای آن

بررسی سند خیلی حایزِ اهمّیّت نیست چون اگر سلسلۀ سند اِشکالی نداشته باشد و محتوای حدیث اِشکال داشته باشد باز هم پذیرفته نیست وانگهی کسانی که حدیث جعل کرده ­اند ، سعی کرده ­اند با سلسلۀ سندی حدیث جعل کنند که موردِ پذیرش قرار گیرد ، یعنی علاوه بر جعلِ متن و محتوا ، جعلِ سند هم کرده ­اند .

علّآمۀ طباطبایی در تفسیر المیزان گفتگوهایی از شیطان با پیامبران نقل کرده از جمله نوشته است : « و نیز در حدیثى آمده که موسى (علیه السّلام ) شیطان را دید که کُلاه بلندى بر سر دارد ، علّت آن را سؤال کرد گفت : با این کُلاه دلهاى بنى ­آدم را صید مى ­کنم ...   

البتّه این روایات طورى نیست که بتوان به یک یک آنها اعتماد نمود ، زیرا

اوّلا ؛ سندِ همۀ آنها صحیح نیست .

و ثانیاً ؛ آن روایاتى هم که سندشان صحیح است روایاتى آحادند که نمى ­توان در مثلِ این مسئله که یک مسئلۀ اعتقادى و اصولى است به آن تمسّک جُست . »

تفسیر المیزان ، طباطبایی ـ سیّدمحمّدحسین ، برگردان ؛ موسوی همدانی ـ سیّدمحمّدباقر ، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ پنجم ، 1374 . مجلّد 8 ، ص 79 و 81

.................................................................................................

در اینجا حدیثِ موردِ نظر از جنبۀ متن و محتوا موردِ بررسی قرار می ­گیرد .

1ـ کلمۀ ابلیس در قرآن 11 مورد بیان شده ، 9 موردِ آن مرتبط به داستانِ آفرینشِ آدم و دو موردِ آن مرتبط با قیامت است پس در قرآن از کلمۀ « ابلیس » برای دنیا استفاده نشده است .

ـ آنچه در دنیا مطرح شده ، کلمۀ « شیطان » و « شیاطین » است .

ـ بنا بر این به کار بُردنِ کلمۀ ابلیس در این متن ، اعتبارِ حدیث را زایل می ­کند . چون پیامبر با کاربُردِ واژۀ « ابلیس » و « شیطان » در مکانِ خود آشناست .

2ـ در متنِ حدیث ابلیس به موسی می ­گوید : من آمده ­ام به خاطرِ مقامی که در پیشگاهِ خدا داری بر تو سلام کنم .

ـ امّا حدیث تقطیع شده به گونه ­ای که گُمان می ­رود هیچ سلامی نکرده فقط به پرسشِ موسی پاسخ داده است .

3ـ ابلیس می ­گوید : به جهتِ قُرب و منزلتی که در پیشگاهِ خدا داری آمده ­ام به تو سلام کنم ! در صورتی که خدا او را امر به سجده کرد امّا برای آدم سجده نکرد . تکبّر ورزید و کافر گردید . هیچ گزارشی از توبۀ ابلیس به ما نرسیده که او از کارش پشیمان شده و دست به هدایتگری زده است . پس این مطلب با آیاتِ قرآن سازگاری ندارد .

4 ـ در متن علّت سؤال کردنِ موسی از ابلیس بیان نشده است .

ـ اگر موسی از ابلیس سؤال کرده تا اطمینان حاصل کند او ابلیس است که متن گویای این نیست چون ابلیس راهنمایی کرده ، در صورتی که کارِ ابلیس گُمراهی است نه راهنمایی !

ـ در متن هم آمده که گفته با این کُلاه ، فریب می ­دهم یعنی کارش گُمراهی است نه هدایت !

ـ و چرا در این صورت که موسی نمی ­دانسته او کیست ، پاسخِ سلامِ ابلیس را نداده است .

ـ و اگر موسی از ابلیس سؤال کرده تا بر معلوماتش افزوده شود و در واقع ابلیس معلّم موسی شده است ، باید گفت : پس اینها آیاتِ شیطانی است چون پیامبرِ خدا باید از طریقِ خدا و ملائکه آموزش ببیند نه از طریقِ ابلیس و شیطان !

ـ آیا امام صادق (ع) و حضرت محمّد (ص) و حضرت موسی (ع) باید سخنِ خدا را برای هدایت به مردم بگویند یا سخنِ ابلیس ؟

5 ـ در پی ­نوشت آمده آست :  الکافی ، ج 2 ، ص 314 .

سلسله سند و متنِ اصلی حدیث که عربی است حذف شده و فقط ترجمۀ آن آمده است ، پس باید به کتابی که ترجمه شده ارجاع داد تا معلوم شود مترجم چه کسی بوده است . وانگهی این متن در فضای مجازی به وفور هست به همین صورت ، این نشان می ­دهد که مطلب از کتاب گرفته نشده بلکه از روی هم کُپی شده است . خصوصاً که در « اصول کافی » قسمتِ « سلام کردنِ ابلیس بر موسی » آمده ولی در این متن حذف شده است .

6ـ موسی به ابلیس می ­گوید : خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند .

امّا به جای آنکه ابلیس دور شود با موسی به گفتگو می ­پردازد و موسی هم از ابلیس مطلبی می ­پرسد .

7 ـ ابلیس به موسی می ­گوید : من آمده ­ام که به تو سلام کنم .

یعنی حدیث می ­گوید : موسی در پیشگاهِ خدا چُنان مقامی دارد که ابلیس آمده تا به او سلام بکند و حدیث در واقع از فضیلتِ موسی سخن می گوید . در قرآن آمده است که : « إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا . » ، ( احزاب ، 33 / ٥٦ ) همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند . ای کسانی که ایمان آورده ­اید ، بر او درود بفرستید و چُنان که شایسته است [ بر او ] سلام کنید یا چُنانکه شایسته است تسلیمِ فروانِ او باشید .

این آیه در بارۀ خاتم النّبین است امّا سؤال این است که موسی به عنوانِ پیامبرِ خدا شایستۀ صلوات یا درود و سلام خدا و مؤمنان است یا شایستۀ سلامِ ابلیس ؟

8 ـ قرآن شیطان را « عَدُوٌّ مُبِین » برای انسانها و « کَفُور » برای خدا معرّفی کرده است ، آیا اَخبار و اِخبار قرآن صادق نیست ؟

« ... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ . » ، ( بقره ، 2 / ١٦٨ و 208 ) ... و از گامهای شیطان پیروی نکنید ، چرا که او برای شما دشمنی آشکار است .

« قَالَ : یَا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا . إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ . » ، ( یوسف ، 12 / ٥ ) [ یعقوب ] گفت : ای پسرکِ من ، خوابِ خود را برای برادرانت حکایت نکن که در بارۀ تو نیرنگی [ خطرناک ] به کار می ­بَرند . بی ­گُمان ، شیطان برای انسان دشمنی آشکار است . 

« ... وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا . » ، ( اسراء ، 17 /  26 ـ ٢٧ ) ... و هیچ گونه ریخت و پاشی [ در مالِ خود ] مکن ، چرا که ریخت و پاش ­کنندگان همزادانِ شیطان ­اند و شیطان به پروردگارش پیوسته ناسپاس است .

« وَ قُلْ لِعِبَـادِی : یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَـنُ . إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْـزَغُ بَیْنَهُمْ . إِنَّ الشَّیْطَانَ کَـانَ لِلإنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا . » ، ( اسراء ، 17 / 53 ) و به بندگانم بگو : آنچه را که بهترین سخن است بگویند زیرا شیطان میانِ آنان وسوسه و آشوب می­ اندازد ، زیرا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است .

« یَا بَنِی آدَمَ ! لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ . إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ . » ، ( اعراف ، 7 / ٢٧ ) ای فرزندانِ آدم ، مبادا شیطان شما را فریب دهد چُنانکه پدر و مادرتان را از آن بوستان بیرون کرد ، در حالی که لباسهایشان را از آنها بر می ­کَند تا شرمگاههایشان را به آنها نشان دهد . همانا او و کسانش شما را از جایی که آنها را نمی­ بینید می ­بینند . بی ­گُمان ما شیاطین را یار و یاورِ کسانی قرار دادیم که ایمان نمی ­آورند .

قرآن می­ گوید : شیطان به پیامبران هم القا می ­کند .

« وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللهُُ آیَاتِهِ وَ اللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ . » ، ( حجّ ، 22 / ٥٢ ) و پیش از تو هیچ رسول و پیامبری نفرستادیم مگر اینکه وقتی آرزو می ­کرد [ که دینش را پیش ببرد ] شیطان در آرزویش [ مطالبی نادرست را ] القا می ­کرد ولی خدا آنچه را شیطان القا می ­کند از بین می ­بَرد . سپس آیاتِ خود را استوار می ­دارد و خدا دانای حکیم است .

موسی کُشته شدنِ یکی از فرعونیان را از عملِ شیطان که « عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ » است می ­داند و در پاسخ فرعون می ­گوید : من آن موقع که آن فرد را کُشتم از گُمراهان بودم ، در واقع اشاره به همان کارِ شیطان که گُمراهی است می ­کند .

« وَ دَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَـوَکَـزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ : هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ . » ، ( قَصص ، 28 / ١٥ ) و [ موسی ] وارد شهر شد در حالی که مردم آن بی­ خبر [ و در استراحت ] بودند . پس دو مرد را در آنجا یافت که با هم پیکار می ­کردند ، این یک از پیروانش و آن یک از دشمنانش بود . آن که از پیروانش بود بر ضدِّ آن که از دشمنانش بود از وی یاری خواست . پس موسی با مُشت به او زد و کارش را ساخت ، گفت : این از عمل شیطان است . به راستی که او دشمنی گُمراه ­کننده و آشکار است . 

« قَالَ : أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَ لَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ * وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ * قَالَ : فَعَلْتُهَا إِذًا وَ أَنَا مِنَ الضَّـالِّینَ * فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ . » ، ( شعراء ، 26 / 18 ـ ٢١ ) [ فرعون به موسی ] گفت : آیا ما تو را در کودکی نپروراندیم ؟ حال آنکه چند سالی از عُمرت را در میانِ ما درنگ کردی . و کردی آن کاری را که از تو صورت گرفت و تو از ناسپـاسـانی ! [ موسی ] گفت : آن را در حالی انجـام دادم که از گُمـراهـان بودم [ نتیجۀ کـار را نمی­دانستم ] . پس چون از شما ترسیدم ، از دستتان گُریختم ، پس [ از آن ] پروردگارم به من حِکمت بخشید و مرا از پیامبران قرار داد .

ترجمۀ آیات از ؛ مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی

پس اینکه ابلیس یا شیطان موسی را راهنمایی کرده ، بر خلافِ قرآن است و احادیث هم باید بر قرآن عَرضه شود اگر موافقِ قرآن بود و مخالفِ قرآن نبود موردِ پذیرش قرار گیرد . آیا موردی در قرآن هست که شیطان کسی را راهنمایی کرده باشد ؟

مرحوم سیّدمرتضی عسکری می­ گوید : « در میانِ احادیث ، چه تفسیری و چه غیرِ آن روایاتِ مخدوش و غیرِصحیح زیاد است و متأسّفانه پیروانِ مکتبِ اصول فقط بررسیِ متن و سندِ احادیث را در محدودۀ احادیثِ فقهی پیاده کردند و در موردِ سایرِ احادیث ، ابزارِ علمی ­شان را فروگذاردند و با احادیثِ تفسیری همانندِ اخباریها عمل کردند ! هیچ بررسی نکردند و نمی ­کنند که آیا این حدیث صحیح است یا خیر ؟ مُعارض با قرآن است یا خیر ؟ با کمالِ تأسّف علمِ قرآن و علمِ سیره در حوزه بی ­آبرو است .»

کیهان اندیشه ، ( ویژه­ نامۀ قرآن ـ بهمن و اسفند 1368 ) شمارۀ 28 ، ص 45 .  

مرحوم آیت الله خویی دلایلِ زیادی آورده که نمی ­توان همۀ احادیثِ کُتب اربعه را قابلِ اعتبار و اعتماد دانست بلکه باید موردِ ارزیابی قرار گیرد ، یکی از دلایلِ او این است : شیخ صدوق « کتاب مَن لا یحضُرُهُ الفقیه » را در پاسخ به درخواستِ سیّد شریف ابوعبدالله معروف به « نعمت ­الله » نگاشته است . او از شیخ می ­طلبد که در فقه کتابی بنگارد که مرجع و تکیه ­گاهِ او باشد و در مقولۀ خود [ احادیثِ فقهی ] چون کتابِ مَن لا یحضُرُهُ الطّبیب اثرِ « محمّد بن زکریای رازی » در طبّ رسا و گویا باشد .

بی ­شکّ « کافی » از « مَن لا یحضُرُهُ الفقیه » گُسترده و فراگیرتر است پس اگر شیخِ صدوق تمامِ روایاتِ کافی را صحیح می ­دانست تا چه رسد که قاطع و معتقد به قطعیّت صدورِ همۀ روایاتِ کافی از معصومان (ع) باشد دیگر نیازی نمی ­دید که خود « مَن لا یحضُرُهُ الفقیه » را به رشتۀ تألیف کشد بلکه می ­بایست « ابوعبدالله » را به کافی رهنمون می ­کرد و می ­گفت : کتابِ « کافی » در بابِ خود ، با « مَن لا یحضُرُهُ الطّبیب » در طبّ همپایه است و هم در معنای خود ، کافی و بَسنده . »     

در آمدی بر علم رجال ( ترجمۀ مقدمۀ معجم رجال الحدیث ) ، آیت الله العظمی ابوالقاسم خویی ، ترجمۀ عبدالهادی فقهی زاده ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ اوّل ، 1376 ، ص 35 ـ 36 

شهید مطهّری می ­گوید :‌ در همین کتابِ کافی و کتابهای دیگر روایتها هست که اگر به مضمونِ اینها نگاه بکنیم ، می ­فهمیم که مُزَخرَف است ، بعضیها هم سندشان ضعیف است .

( اسلام و مقـتضیات زمان ، انتشارات صدرا ، چاپ اوّل ،1362 . ص 81 )

حالا چه ضرورتی دارد که بدونِ ارزیابی از کتابهای حدیث ، نقلِ قول کنیم ؟

برگردیم سر خطّ !

آقای شیخ محمّد رحمانیان ادّعا کرده است که : من طلبۀ حوزۀ علمیّۀ قم هستم ، بیست و چهار سال نون حوزه رو خوردم که وقتی دیدم جایی داره به دین توهین میشه ، مردم رو روشن کنم . »

سؤال ما از آقای رحمانیان این است ، قرآن می ­گوید : ابلیس یا شیطان گُمراه ­کننده است « ... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ . » ، ( بقره ، 2 / ١٦٨ و 208 ) و حضرت موسی کُشتنِ یک نفر را از گُمراهی « فَعَلْتُهَا إِذًا وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ . » ، ( شُعراء ، 26 / 20 ) و کـارِ شیطـان « هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ . » ، ( قَصص ، 28 / ١٥ ) می ­داند ولی حدیثی که شما نقـل کرده ­اید بر خلافِ قرآن می ­گوید : شیطان حضرت موسی را راهنمایی کرد و امام صادق و پیامبر گرامی به جای آنکه آیاتِ رحمانی را بر مردم تلاوت کنند آیاتِ شیطانی را بیان کرده­ اند ، شما که به قولِ خودتان 24 سال نانِ حوزه را خورده ­اید چرا حدیثی را که مخالفِ قرآن است بیان کرده ­اید ؟ آیا بیانِ این گونه احادیث توهین به قرآن و دین نیست ؟ آیا با بیانِ احادیثِ مخالفِ قرآن مردم روشن می ­شوند ؟   

توجّه : هر گونه پاسخِ علمی و مستند که با نام و نشانِ واقعی نویسنده باشد در اینجا درج می ­شود .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد