عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

به مناسبتِ چهلمین روزِ در گذشتِ مرحوم رمضان علی تربیت

به مناسبتِ چهلمین روزِ در گذشتِ مرحوم رمضان علی تربیت

در خاطراتِ بیست و نهم تیرماه 1393 برابر با شبِ احیای 23 ماه رمضان 1435 که مصادفِ با چهلم مرحوم پدرم بود نوشته بودم :

« افطار چای و خُرما بود با نانِ پنیر و سبزی و البتّه آب ، من که از اوّل ماهِ رمضان هنگامِ افطار آب نخورده بودم ، بعد از خوردنِ سه لیوانِ چای ، سه استکان آب هم خوردم ! محمّدعلی از داورزن نانهای خوبی آورده بود . زنها هم زحمتِ پاک کردنِ سبزیها را کشیدند . شام هم بعد از افطار آورده شد ، برنج را آقای رمضان تربیت پُخت و قیمه را علی­رضا درست کرد با اینکه آشپز دو تا بود ، غذا خوشمزّه شده بود ، هر دو زحمت کشیده بودند . علی­رضا که خورشت را در خانه درست کرد ولی بندۀ خدا آقای تربیت برنج را در آشپزخانۀ گرمِ مسجد که هواکش ندارد با دهانِ روزه درست کرده بود که نزدیکِ اذان چهار لیوان چای برای خوش ریخته و با خُرما آورده بود جلوِ دربِ آشپزخانه روی شِنها نشسته بود و منتظرِ اذان . »

وقتی هزینه­ های مراسم را پرداخت کردم ، می ­خواستم هزینۀ مرحوم رمضان علی تربیت را هم پرداخت کنم که نگرفت . گفت : ما فامیل هستیم و دوست داشتم که برای خدا رحمت عموحسن همانطوری کار کنم !

من هم یک هواکش گرفتم و در آشپزخانۀ مسجد نبیّ اکرم نصب کردم و به آقای علی خبیری و آقای عباس مهربانی که عضو هیئت اُمنا بودند گفتم : این هواکش از طرفِ آقای رمضان تربیت که به ایشان بدهکاریم ، چون هزینۀ آشپزی را نگرفت ، این هواکش از جانبِ ایشان هدیه به مسجد باشد .

این عکس را در شهریور ماه 1395 از ایشان گرفتم ، از باغش می­آمد و از ما خواست که از بادمجان و گوجۀ داخلِ سطل برداریم . من هم از او خواستم که بایستد تا از او عکس بگیرم . خدا او را بیامرزد ، خوش برخورد بود .

نامه ای از آیت الله حسن زادۀ آملی

نامه‌ ای است که به دوستى رَحِمَهُ اللهُ نوشته‌ ایم :

بسم اللّه خیرُ الأسماء

تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد

وجودِ نازکت آزردۀ گَزند مباد

دیوان حافظ

بَعْدَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلَامُ  ، هر چند :

گفتن برِ خورشید که من چشمۀ نورم

دانند بزرگان که سزاوارِ سُهـا نیست

دیوان حافظ

ولى زِهى مایۀ مباهات سها که در خاطرِ عاطرِ ماهى خورشیدفر گذرد .

از اینکه‌ سیمرغى عرش آشیان از خَولى [ پیشکار نیک ، باغبان ] بى ‌نام و نشان تفقّدى فرموده است کمالِ عنایت مبذول و نهایتِ مَکرمت معمول داشته است . و به مفادِ « یادِ یاران ، یار را مَیمون بود » ، حقیقتِ عالَم گواه است که این دلجویى و جوانمردىِ سَروَرم تا چه اندازه سُرورم بخشیده است .

خورشیدفرا اجازه فرما ، آن مصداق و مصدوق کریمۀ : « ... إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى . » ، ( کهف ، 18 / ١٣ ) را با گردن‌ فرازى به خطابِ دوست تبرّک جویم ، و تشرّف حاصل کنم ، و بدان خطاب بر خویش ببالم .

البتّه مبتهجم که دُرّ گرانبهاى صدفى که پیرایۀ شرف است ، و پیرى دل به دست آورده که خود جوانى آزاده است ، دوستِ حسن‌زاده است . گویا ابن ­یمین فریومدى در این سروده ‌اش دوستم را ستوده است که :  

باغبانى بَنفشه مى ‌اَنبود

گفتم : « اى گوژپشتِ جامه کَبود

این چه رسمى است در جهان که تو راست

پیر ناگشته بر شکستى زود ؟ »

گفت : « پیران شکستـۀ دهرند

در جوانى شکسته باید بود »

دیوان ابن یمین فریومدی ، ص 374

...

قم- ارادتمند صمیمى حسن حسن ‌زاده آملى

 ٢٧ / ج  ٢ / ١٣٩۶  ه‍ - ق  ۵ / ۴ / ١٣۵۵  ه‍ - ش

.................................................................................................................

نامه­ ها برنامه ­ها ، جلد 1 ، حسن زاده آملی ـ حسن ، الف . لام . میم ، قم ، 1386 ، ص 181 ـ 184

هزار و یک کلمه ، جلد 2 ، حسن زاده آملی ـ حسن ، بوستان کتاب ( انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ) ، 1381 ، 80 ـ 83