عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

خاطرات قرآنی 2

آشنایی با قرآن

وقتی من عَزمم را جَزم کردم که تفسیرِ شهید مطهّری را به صورتِ منظّم بر قرآن بخوانم ، چهار مُجلّد از کتابِ « آشنایی با قرآن » چاپ شده بود . مُجَلّدِ اوّل و دوم با هم بود ، آن را با مُجَلّد سوم و چهارم خریدم و خواندم . شماره های بعدی که چاپ می ­شد می ­خریدم و می ­خواندم تا شمارۀ چهاردهم که آخِرین شمارۀ آن بود . این کتابها تفسیرِ همۀ سوره­ های قرآن نیست ولی سوره ­هایی که تفسیر شده به ترتیبِ تدوینِ قرآن است . ابتدای همۀ این کتابها یادداشتِ فهرست­گونه ­ای نوشته ­ام تا جستجو و یافتنِ مطالبی که خوانده ­ام آسان باشد . 

پژوهشی در تاریخ قرآن کریم

کتابِ « پژوهشی در تاریخِ قرآن کریم » نوشتۀ دکتر سیّد محمّدباقر حجّتی است . در دورۀ کارشناسی این کتاب را نداشتم از آقای حسن ویسمُرادی امانت گرفتم و این درس را گذراندم . سر کلاس استاد این کتاب فارسی را از رو می­ خواند و ما خطّ می ­بُردیم ! و گاه مطلبی می ­گفت .

این کتاب را در دورۀ کارشناسی خواندیم ، از منابع آزمون دورۀ کارشناسی ارشد هم بود ، در دورۀ کارشناسی ارشد هم خواندیم ، از منابع آزمون دورۀ دکتری هم بود . عاقبت این کتاب را نقد کردم و در بیّنات شمارۀ 30 منتشر شد .

قرآن هدیه در جبهه

در گردان کربلا ، شهید میری و شهید محمود اردکانی هر کدام یک قرآن خریده بودند و به همدیگر هدیه داده بودند و هر کدام آن قرآنِ هدیه را می ­خواند . من هم یک قرآنِ کیفی خریده بودم و در جبهه داشتم .

سورۀ واقعه

در گُردانِ سیّدالشّهداء هر شب سورۀ واقعه خوانده می­شد بعد می ­خوابیدیم . آقای حسینعلی معصومی که طلبه بود گفت : یک نفر که تُند می­ خواند ، بخواند که زودتر بخوابیم . من سریع این سوره را خواندم .

این قدر این سوره را خوانده بودیم که تقریباً حفظ بودم .

البیان فی علوم القرآن

کتابِ « البیان فی علوم القرآن » نوشتۀ آیت­ الله خویی است ، برای آزمونِ کارشناسی ارشد در رشتۀ علوم قرآن و حدیث باید این کتاب را می ­خواندم . به کتابخانۀ آستان قُدسِ رضوی می­ رفتم و ترجمۀ این کتاب را با عُنوانِ « بیان در علوم و مسائلِ کُلّی قرآن » می­ خواندم . مباحثی که در بارۀ تحریف ناپذیری قرآن بود برایم عجیب بود . در تهران ترجمه و اصلِ کتاب را خریدم . بعد یک کارِ تحقیقی که نقدِ این کتاب بود با عنوانِ « البیان به بیانِ دیگر » نوشتم .

تاریخِ قرآن

کتابِ « تاریخِ قرآن » نوشتۀ آیت ­الله محمّدهادی معرفت است ، این کتاب را نقد کردم و در بیّنات شمارۀ 33 منتشر شد . دکتر مجید معارف در مقاله ­ای که در « سخنِ سَمت شمارۀ 20 » منتشر کرده بود چند مورد به این مقاله رفرنس / ارجاع داده بود .

یوسُف قرآن

کتابِ « یوسف قرآن » نوشته آقای محسن قرائتی است این کتاب بخشی از تفسیر نور مجلّد ششم هم هست . بُنیادِ جانبازان مسابقه ­ای از این کتاب برگزار کرده بود ، چون آن را سه چهار بار برای مرحلۀ شهرستان و استان خواندم ، نقد کردم همزمان که برای بیّنات فرستام برای خود آقای قرائتی هم فرستادم تماس گرفت و تشکّر کرد و گفت : همۀ تفسیر نور را نقد کن تا اشکالاتِ آن کمتر شود . آن نقد در شمارۀ 43 بیّنات منتشر شد .

قرآن خواندن در جلسه

در دبیرستان دکتر شریعتی قوچان جلسۀ معلّمان بود ، مدیر مدرسه از من خواست که برای شروعِ جلسه قرآن بخوانم ، من از مشاور مدرسه که صدای بهتری داشت خواستم که او قرآن بخواند ، ایشان نپذیرفت و گفت : خودت بخوان . وقتی خواندم مدیر تشکّر کرد و حالِ خوشی به وجود آمد فکر می ­کنم همان تواضعی که کردم و واقعاً از مشاور خواستم او قرآن بخواند در حالم مؤثّر واقع شد تُنِ صدایم جذّاب شد .

سوره­ های کوتاه نه کوچک !

بعضی سوره ­های پایانی قرآن را سوره­ های کوچک قرآن می ­نامند در صورتی که این سوره­ های کوتاه است نه کوچک . قصار السُّوَر می گویند نه صغار السُّوَر !

کاربُردِ آیات قرآن در اندیشۀ دکتر علی شریعتی

برای اینکه با اندیشه ­های یک نفر آشنا شویم خوب است افکار و برداشتهای او را از آیاتِ قرآن هم بدانیم . دکتر علی شریعتی در مجموعه آثارش از آیاتِ قرآن استفاده کرده ، امّا یک کتاب هم با عنوان « کاربُردِ آیاتِ قرآن در اندیشۀ دکتر علی شریعتی » منتشر شده است . من این کتاب را خواندم و یک شِمای کُلّی از اندیشۀ قرآنی این نویسنده دستگیرِ خواننده می ­شود . یک بار این کتاب را به یکی از دانش ­آموزان هدیه دادم .

مجلّۀ سوره

مجلّۀ سوره مجلّدِ ششم آن خاطراتِ خانمی رزمنده در جبهه است ، من در دورۀ دبیرستان یا دانشجویی که این کتاب را خواندم ، قسمتهایی که مربوط به قرآن بود را درآوردم و برایم جالب بود .

کیهان اندیشه شمارۀ 28

شاید برای اوّلین بار بود که در دورۀ دانشجویی من ، یک مجلّه ویژۀ قرآن چاپ شده بود و مقالاتِ خواندنی داشت ، این مجلّه را گرفتم و بعضی مقالاتش را خواندم . یکی از مقالاتِ زیبایش « قرآن در نهج البلاغه » بود که مرحوم دکتر سیّد جعفر شهیدی نوشته بود .

کوه آهن

تطبیق این آیۀ قرآن با این بیتِ شاهنامه را از دکتر اَشرفزاده به خاطر دارم .

« لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللهِ وَ تِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ . » ، ( حشر ، 59 / ٢١ )

شَود کوهِ آهن چو دریای آب

اگر بشنَوَد نامِ افراسیاب

شبی با قرآن در دانشگاه علوم پزشکی

شبی از شبهای ماه رمضان در تالار رازی دانشگاه علوم پزشکی مشهد برنامۀ تلاوت قرآن بود ، من با رمضانعلی پسر عمویم آنجا رفتیم و برای اوّلین بار با جواد فروغی که نوجوان بود و بسیار زیبا تلاوت می ­کرد آشنا شدیم ، پیامبر نیستم و گرنه ادّعا می ­کردم آیات بر من نازل می ­شد !  

یک شب هم در اردوی باغرود نیشابور خواند ، من یک سال هر شب در مسجد کرامت برای برنامۀ قرآن می ­رفتم ، جواد فروغی و ابوالفضل چَمنی قرآن می­ خواندند دیگران ملائکه و جواد حُکمِ رو ح را داشت . این مطلب را به پدرش گفتم .

دو سه بار دنبالِ ابوالفضل چَمنی رفتم که برای قرائتِ قرآن به دانشکدۀ ادبیات بیاید ، آقای قاسمیان در جهادِ دانشگاهی برنامه می ­گذاشت . یک بار قاری نیامد آقای قاسمیان گفت : برو قرآن بخوان ، صدایت را نکشی !

من که استادم پنج دقیقه !

یک بار در مسجد کرامت که در چهار راهِ شهدا برنامۀ تلاوت قرآن برگُزار می ­شد در انتهای جلسه یکی از اساتیدِ جواد فروغی و ابوالفضل چمنی در انتها به مُجری برنامه گفت : اگر یک بار دیگر به من پنج دقیقه وقت بدهید و به چَمَنی بیست دقیقه ، من دیگر اینجا قرآن نمی­ خوانم ! او شاگردِ من است ، به شاگردم بیست دقیقه وقت می دهید و به من که استادش هستم پنج دقیقه ؟!

غلط خواندنِ مُدرّسان قرآن

برای دورۀ مربّیگری ضمنِ خدمت به تهران رفته بودیم ، قرار بود قرآن پایۀ سوم ابتدایی را برای معلّمان آموزش بدهیم . بعضی افرادی که از اُستانها آمده بودند قرائتِ صحیح قرآن را بَلَد نبودند ، تعدادشان کم بود ولی خداوندِ علم را چون به اسارت بَرند شرمساری بیش بَرَد !

خواندنِ قرآن با تُپُق و تکرار

در شروع کلاسهای قرآن برای معلّمان ، ابتدا خودم یکی از درسها را می­ خواندم البتّه با تُپُق و تکرار . در انتهای قرائت می­ گفتم : اگر دانش ­آموزِ کلاسِ سوم  قرآن را به همین نحو بخواند خوب است . بعضی معلّمان می­ گفتند : ما فکر کردیم خودِ شما حدِّ خواندنتان همین است !

آیه نوشته­ ها در گروه دینی

 

یکی از کارهایی که برای دبیرخانۀ دینی انجام می­دادم « آیه نوشته » بود . یعنی ؛ برای بعضی تصاویرِ جالب ، آیۀ متناسبی پیدا می ­کردم و آن را در وبلاگ درج می­کردم و به سرگروههای اُستانها می ­دادم .

سَمع ـ اُذُن

یک بار در موردِ آیۀ ذیل با استفادۀ از نرم­افزار « جامع التّفاسیر » یک بررسی انجام دادم :

« خَتَمَ اللهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ . » ، ( بقره ، 2 / ٧ )

     بیشترِ مترجمان کلمۀ « سَمع » را « گوشهایشان » ترجمه کرده بودند و بعضی « گوششان » که این متناسب­ تر بود چون کلمۀ « سَمع » مفرد است امّا دکتر محمّدمهدی فولادوند « شنوایی ­شان » ترجمه کرده بود که این ترجمۀ سَمع بود و آنها ترجمۀ اُذُن !

 

خواب پادشاه

« ... تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَ اللهُ یُرِیدُ الآخِرَةَ وَ اللهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ . » ، ( انفال ، 8 / 67 )

مولوی در داستانی می ­گوید : پادشاهی خواب دید پسرش مُرده است ، بهترین دختری را که ممکن بود به همسری پسرش درآورد ، بعد از مدّتی دید پسرش عاشقِ پیرزن عِفریته ­ای شده است .

مولوی می ­گوید : شما پادشاه را خدا ، پسر را بندۀ خدا ، آن دختر را آخِرت و پیرزن را دنیا در نظر بگیرید . خدا برای شما چه اراده کرده و شما چه چیزی را می ­طلبید ؟!

یکی از دانش ­آموزان از میز آخِر کلاس ، اشاره به دانش­ آموزی که در میز جلوتر بود کرد و گفت : آقا این می­گه : کاشکی پدر من خواب ببیند که من مُرده­ ام !

آن دانش ­آموز گفت : آقا این خودش می ­گه : کاشکی پدر من هر شب هی خواب ببیند که من مُرده ­ام !!

مربوط به دبیرستان شاهد ثارالله ، دانش­آموزان سال دوم دبیرستان ـ موضوع درس مَعاد

سارعوا ـ سابقوا

 

« وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا ... . »                           ( آل عمران ، 3 / ١٣٣ )

« سَابقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا ... . »                               ( حدید ، 57 / ٢١ )

« وَ سارِعُوا » و « سابقوا » وقتی است ، که هر کس به میزانِ سرعت و سبقتش موفّق شود ، نه آنجا که خوشحالی عدّه ­ای در گروِ ناراحتی عدّه ­ای دیگر باشد . هیچ یک از مسابقاتِ معنوی مانندِ بازی فوتبال نیست که یک طرف بَرنده و یک طرف بازنده داشته باشد . در این مسابقات حتّی همه می­ توانند به فینال راه یابند ! هر که بیشتر و بهتر روزه بگیرد ، نیایش کند ، صدقه دهد ، به والدین نیکی کند و ... حتّی اگر دو نفر همزمان بخواهند از نیازمندی دستگیری کنند ، یا به هم سلام کنند و نهایتاً یکی مقدّم شود ، باز هر دو بَرنده ­اند ! مانندِ جامِ جهانی فوتبال ؛ « یک جام و یک جهان » نیست ، « یک جهان و یک جهان جام » است !

از راز پنهان ­تر

« وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى . » ، ( طـه ، 20 / ٧ )

راز آن است که خودت آگاهی ، دیگران خبردار نیستند ، پنهان­ تر از راز آن است که خودت هم آگاه نیستی ولی در تو وجود دارد . در دعای کمیل ... به خدا عرض می ­کند که من بدیهایی دارم ، ملائکۀ تو که رقیب من هستند آنها می دانند ولی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ‏ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ چیزهایی من در درون دارم که ملائکه هم بی ­خبرند ، فقط تو می­ دانی ( خیلی عجیب است ) در من چیزهایی وجود دارد که ملائکه هم از آن عُمقِ بی­ خبرند ، فقط تو خودت می ­دانی .  ( آشنایی با قرآن ، 4 / 189 )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد