عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

گاو به گاوی

گاو  به گاوی

معمولاً یک رأس گاو ، پاسخگوی یک خانواده است . یک کشاورز می ­تواند آذوقۀ یک گاو را فراهم کند ، از کودِ حیوانی آن برای زمینش بهره ببرد ، گوساله ­اش را پرورش دهد و با فروشِ آن مقداری از هزینۀ زندگی ­اش را به دست آورد . امّا بعضی وقتها برای انجامِ کارها به دو گاو نیاز است . چه باید کرد ؟!

بهترین راه ، همکاری و بده بستان است . گاوِ همسایه را می ­گیرد زمینش را شُخم می ­زند و روزی که همسایه می ­خواهد زمینش را شُخم بزند ، گاوش را می ­دهد تا او زمینش را شُخم بزند . در واقع گاوی داده و گاوی گرفته . این را می ­گویند : « گاو به گاوی »

می­ دانید که واحدِ شمارشِ شُتُر ، « نَفر » است ، یک خانواده چند نفر است ؟ مثلاً هفت نفر ، دو نفر هم شُتر دارند می ­­شود مجموعاً نُه نفر !

 وقتی یک شُتر به اندازۀ یک نفر در زندگی مؤثّر است ، همین می ­شود . در میانِ عَربها یا کویرنشینان این معنا دارد . ولی در جاهای دیگر ممکن است یک گاو به اندازۀ یک انسان در زندگی مؤثّر باشد یا بر عکس یک انسان به اندازۀ یک گاو زندگی را رونق دهد .

یک گاو شیر می­ دهد ، شُخم می ­زند ، هر سال یک گوساله هم برای صاحبش می ­آورد ! و خیلی مزایای دیگر !

 یادم هست شبی با دوستانِ دانشجو بودیم ، یک جوانِ یخ ­فروش پرسید : اینکه می­ گویند ؛ « در مَثَل مناقشه نیست » یعنی چه ؟ کاربُردش را می ­دانم ، معنایش را نمی­ دانم .

باید به آن جوان می­ گفتیم : یعنی این مَثَل از دو طرف نقش بازی نمی­ کند ، می ­خواهد یک جنبۀ مطلب را روشن کند . مثلاً وقتی گفته می ­شود : فلانی مثلِ شیر است . یعنی او شُجاع است به معنای اینکه او حیوان است نیست .

یا فلان مرد مثلِ خَر کار می ­کند یعنی آن مرد زیاد کار می ­کند .

یا فلان زن در زندگی مثلِ گاو می ­ماند یعنی ثمره ­اش زیاد است . به معنای اینکه آن مرد یا زن حیوان است ، نیست .

یک کاربُردِ « گاو به گاوی » در موردِ ازدواج است . وقتی پسرِ یک خانواده با دخترِ خانوادۀ دیگر ازدواج می ­کند و باز پسرِ آن خانواده با دخترِ این خانواده ازدواج می ­کند می ­گویند : « گاو به گاوی » کرده­ اند ! 

یعنی یک گاو داده ­اند و یک گاو گرفته ­اند ! شیر بهاء هم می­ خواهد ، آیا به معنای این است که : بهای اینکه مادر به این دختر شیر داده ! چون مثل یک گاو شیرده بود ؟! نه ، مادر فقط به دخترش که شیر نداده ، به پسرش هم شیر داده است ، پس چرا در موردِ پسرش شیربهاء نمی ­گیرد ؟! بهاء اینکه این دختر یک گاو شیرده است ! قیمت دارد !!

حالا این دختر واردِ زندگی می ­شود ، باید مانندِ گاو کار کند ، البتّه مانندِ یک گاو شیرده ! در خانه غذا درست کند ، لباس بشوید ، بچّه بیاورد ، بچّه را شیر بدهد و در باغ همپایِ همسرش کار کند .

اَتَل مَتَل توتوله ! گاو حَسَن چه جوره ؟! نه شیر داره نه پستون ! گاوشو بُردن هندوستون ! دختر کُردی بستون ! ...

« پستان نداشتن » به قولِ فرومدیها به معنای آن است که « مَیخانه / مایه خانه » ندارد ! گاو یا باید شیر بدهد یا پستانش علایمی داشته باشد که در آیندۀ نزدیک شیر خواهد داد . گاوی که می ­خواهد گوساله بیاورد ، قبل از زاییدن ، شیر در پستانش جمع و بَرجسته می ­شود .

پس وقتی گاوِ حسن ، شیر ندارد ، پستان هم ندارد که امیدوار باشد به همین زودی شیر خواهد داد باید چُنین گاوی را به هندوستان بُرد ، در جمعِ گاوهای آنجا رها کرد . چون گاو در آنجا مقدّس است . گاو در اینجا باید کار کند ، پس چه باید کرد ؟

ـ یک گاو دیگر ، یک دخترِ کُردی که مثلِ گاو کار کند .

این فیلم همین قصّه را بازخوانی می کند ، ببینید .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد