عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

عکسهایی از خطّه فریومد / فرومد

زیر مجموعه وبلاگ خطّه فریومد / فرومد ( تاریخی ، علمی ، فرهنگی )

حَنطال

حَندق / خندق / حَنطال / گودال

حیاطِ ما در فرومد کنارِ « کالِ دروازه » است ، یعنی من از کودکی با « کال » آشنا بوده­ ام .

 

« کال » چند معنا دارد :

ـ میوۀ نارس ، به قولِ فرومدیها « قِر / غِر »

ـ درختی است بی­ حاصل مثلِ سپیدار ، سپیدار اگر چوبش به درد می­ خورد ، درختِ کال تنه ­اش هم کَج و معوج است .

ـ « مَسیل » یا همان گُذرگاهِ سیل

شاید بدان دلیل به « گُذرگاهِ سیل » ، « کال » گفته­ اند چون معمولاً قابلِ کِشت و زَرع نیست ، زمین و زمان اجازه نمی ­دهد ، زمینش حاصلخیز نیست و اگر بوته ­ای هم در آن رویش کند ، در یورشِ سیل اَمان نمی ­یابد !

با « سیل » هم آشنایم ، با شُتُرَک زدنِ سیل ! آن وقتها به تماشایِ سیل می ­رفتیم . با اینکه گاهی در همین « کالِ دروازه » سیل می ­آمد ولی سیلِ « کالِ شهرستان » دیدنی­ تر بود . ما برای دیدنِ سیل به کنارِ کالِ شهرستان می ­رفتیم ، کالِ شهرستان بزرگ و پَهن بود ، آن وقت هنوز بر « گُذرِ سیل » خانه نساخته بودند تا کال را به سمتِ شهرستان هدایت کنند و هر بار که سیل می ­آید مقداری از پیشینۀ تاریخیِ ما را با خودش ببرد ! سیل حتّی در گودالِ دورِ شهرستان می ­اُفتاد و به ما می ­آموخت که دورِ این قلعه علاوه بر اینکه بُرج و بارو داشته ، خندق هم داشته تا دسترسی به آن آسان نباشد .

 گاهی بعضی از کوچۀ بالا هم برای دیدنِ سیلِ کالِ شهرستان می ­آمدند . سیلهای بزرگ اوّل در کالِ شهرستان بود ، بعد در کالِ حوض در کوچۀ بالا بعد در کالِ دروازه .

بعدها برای من این پرسش رُخ داد که : چرا در انتهای کالِ دروازه باغ هست و این سیل به میانِ باغها می ­رود و خرابی به بار می ­آورد ؟

یک سال سیل آمده بود و تیرهایِ منیدریها را تا « غالی خی  یَوو / غارِ خیابان » آورده بود که بعد منیدریها آمده بودند یک سرِ تیر را به پهلویِ خر می ­بستند و سرِ دیگر روی زمین می ­ماند در واقع به دو طرفِ خر دو تیر می ­بستند و بدین نحو تیرهایشان را به روستایشان باز می ­گرداندند . از وقتی « سدِّ شیخ حسن جوری » ساخته شده دیگر چُنین داستانی رُخ نداده است .

انتهایِ « کالِ شهرستان » و کالِ کوچۀ بالا « تَهِ باز » نام دارد . امّا تَهِ « کالِ دروازه » باز نیست ، بسته است !

واقعاً پیشینیان و نیاکانِ ما عقلشان نمی ­کشیده که در « گذرِ سیل » باغ درست نکنند و هر سال در مَعرضِ سیل و آسیبِ آن نباشند ؟!

این پرسشی بود که باید من که « آشنا با کال » و « آشنا با سیل » بودم بدان پاسخ می ­دادم . یعنی فکرم در جستجویِ پاسخِ منطقی بود . تا اینکه به این نتیجه رسیدم در گذشته­ های دور « کالِ دروازه » محلِّ سیل نبوده است ! دلایلِ من هم اینهاست :

1ـ انتهای « کالِ دروازه » بسته است و باغهای کشاورزی با درختانِ کُهنسال دارد . اگر انتهایِ این کال ، باز می ­بوده و سیل در آن جَرَیان می­ داشته ، قابلِ کِشت و زرع نبوده ، و اگر نهالی هم می ­کاشتند ، سیل آن را با خود می ­بُرد و به ثَمَر نمی ­رسید .  

2ـ از انتهایِ کال قدری بالاتر بیاییم به « غالی خی  یَوو / غارِ خیابان » می ­رسیم . طبقِ گفتۀ سالمندانِ روستا ، از بُرج شمالِ غربی باغِ عربشاه به طرفِ حیاطِ آقای میری دیوار و حصاری بوده و آنجا محلِّ آمد و شد نبوده ، محلّ رفت و آمد مردم ، « دروازه » بوده است . آن دیوار ، سوراخِ کوچکی داشته که بچّه ­ها می ­توانسته ­اند از آن عبور کنند . پس وجودِ دیوار در گُذرِ سیل هم منطقی نیست ، اصلاً در گُذرِ سیل دیواری نمی­ ماند .

3ـ از همان پایِ دیوار تا جای دروازه نشان می ­دهد که کالِ فعلی تپّه بوده متّصل به تپّۀ قبرستان و بعدها آن قسمت خاکبرداری شده یا سیل راهِ خودش را باز کرده است .

 

4ـ بالاتر که بیاییم چندین سال پیش جایِ پُل ، سیل « دیوارِ ساروجی » را نمایان ساخته ، این دیوارِ ساروجی که اکنون همسطحِ زمین و پایین­تر قرار گرفته به معنای آن است که دیوار به مثابۀ سدّی بوده و مانعِ ورودِ سیل بوده است . در نقشه ­ای هم از نزدیکِ شهرستان و مسیر همین دیوارِ ساروجی تا جای مسجد جامع به عنوان باروی قدیمی معرّفی شده است . یعنی روی همین جادّه که زمین سفت و سختی دارد .

در دیماهِ 1394 که برای لولۀ گاز کانال کَنده ­اند چون گُذر از آن دیوارِ ساروجی مشکل بوده ، مسیرِ کانال تغییر داده شده است . 

پرسشِ بعدی این است که : لااقل در این صد سالۀ اخیر که در کالِ دروازه هم سیل می ­آمده است چطور آن باغها دوام آورده­ اند ؟

اینجاست که ما به ارزشِ « حَنطال » پی می ­بَریم .

پایین ­تر از پُل یعنی بعد از همین دیوارِ ساروجی ، سمتِ شرق که الآن حیاط است ، حَنطال یا حَندق یا خَندق یا گودالِ بزرگی بود که وقتی سیل می ­آمد به آنجا می ­رفت . رو به روی آن هم یعنی دقیقاً جلوِ حیاطِ عمو حسینِ من و بالاتر از حیاطِ ما گودالی بوده که والدینم چند بار برای من نقل کرده ­اند : یک سال که آنجا پُر آب بود ما جلوِ حیاط نشسته بودیم یکمرتبه همۀ آب فروکِش کرد . ( شاید کاریزِ کُهنه یا راهِ زیر زمینی آنجا بوده که موجبِ فروکش کردنِ آبِ خندق شده است . )

بالاتر از پُل گودالی بود . گودالها معروف به نامِ افراد بود که ابتدا از آنجا ماسه یا خاکِ رُس برداشته بودند یا در آنجا زیرِ آوارِ آمده و مُرده بودند . سمتِ راستِ آن یک گودالِ بزرگی بود که تا مدّتها آب داشت . بالاتر از آن یعنی پایین­ تر از « چاه پمپاژ آبِ قناتِ خیرآباد ـ شهرستان » هم خندقِ بزرگی بود که ابتدا آب به آنجا می ­رفت بعد گودالِ پایین ­تر ، وقتی آن پُر می ­شد و آب پَس می ­زد به گودالِ پایین ­تر می ­آمد و همین­ طور تا آنها پُر شود سیل بَند می ­آمد .

بالاتر از همه « گَوِ خشکزار » بود که مردم از آن خاکِ رُس برای بنّایی یا خُشکه ( کفِ طویله ) می ­بُردند . 

این گودالها یا حَنطالها چه فایده داشت ؟

خُب جلوِ خرابی و آسیبِ سیل را می­ گرفت . آب جمع می شد و تا مدّتها آب برای مصرفهای مختلف وجود داشت . مردم گاو و اُلاغ خودشان را می ­آوردند و از آنجا آب می ­خوردند ، دخترها ظرفهایِ خودشان را برای شُستن به آنجا می ­آوردند ، برای گِلکاری هم از همانجا آب بر  می ­داشتند . آب که به تَه می ­رسید برای افرادِ بی ­بضاعتی مثلِ ما حُکمِ گچ را داشت که مادرم یک سال با همان تَه ماندۀ استخر ، سقف و دیوارِ خانه را سفید کرد . آن سال ، عید خانۀ ما سفید بود ! آب که خُشک می ­شد و لایه ­ها / لاوه­ ها سِفت می­ شد حُکم خِشت­های بزرگ را می ­گرفت و مردم آنها را برای دیوارِ باغ و بهاربندِ خود می ­بُردند و در واقع حَنطال که با گلِ و لایِ سیل مقداری پُر شده بود دوباره جا باز می ­کرد و آماده برای سیلِ بعدی می ­شد .

خُب این حنطالها مانع از آن می ­شد که سیلاب به باغهایِ مردم خسارت وارد کند .

گویا باغدارها هیچ وقت فکر نکردند که گرفتنِ این گودالها و خانه­ ساختن در آنجا چه بلایی بر سرِ باغ و مزرعۀ آنها می ­آورد !

مثلِ اینکه جلوتر وقتی دیوارِ و بارویِ دورِ روستا پُر شده کسی به فکرش نرسیده چه خطری روستا را تهدید می ­کند . اکنون گاهی سیل خانه و جانِ مردم را تهدید می­ کند ، تا به حال چند بار سیل به خانۀ مردم افتاده ، یک بار که یک « سواری پیکان » را سیل از بالا آورد و دَمِ پُل گیر کرد و آب به میانِ روستا زد ، مردم به مسجد نبیّ اکرم پناه آورده بودند !  

چند روزِ پیش ( 28 فروردین 1395 ) در فرومد سیل آمده ، در « کالِ شهرستان » و « کالِ دروازه » و « کالِ حوض » در کوچۀ بالا و کالهای این طرف و آن طرف ­تر ،

حتّی آبرفتهای داخلی مثلِ آبی که از تپّه ­های اطرافِ منبع آبِ شُرب سرازیر می­ شود یک سرِ آن به « گولی کیال » و یک سرِ آن از جایِ آرامگاه ابن ­یمین به سمتِ سرِ سنگ می ­رود .

سیلِ کالهایِ اطراف در جادّۀ « فرومد ـ کاهک » که نصفِ جادّه را خراب کرده ،

در جادّۀ فیروزآباد و شفیع آباد که به مزارع آسیب رسانده

و در داخلِ روستا هم جویِ قناتها و مزارع و ... را خراب کرده است .

سیل که می ­آید مردم می ­آیند به تماشا !

 

 تماشا از « مَشی » است یعنی « دیدن در حالِ راه رفتن » . فلسفۀ مشّاء که شنیده ­اید ، چون ارسطو در حالِ راه رفتن ، فلسفه می ­گفته است !

ممکن است در یکی از این رفتنها برای دیدن ، سیل تماشاچیان را با خود ببَرد !   

سیلی که از کوههای شمالی فرومد سرچشمه می ­گیرد تا به فرومد می­ رسد هر چه خاک و مَرتع و پوششِ گیاهی است با خود می ­بَرد ، در فرومد به باغها و مزارع و گاهی منازل سَرَک می ­کشد و آسیب می­ رساند و نهایت از فرومد که می­ گذرد باز هر چه پوششِ گیاهی است از سرِ راه بر می ­دارد و زمینها را شنزار می ­کند و سمتِ استربند و کلاته­ سادات را در پیش می ­گیرد در آنجا اگر به خانه ­ها آسیب نرساند ، مزارعشان را بی ­نصیب نمی ­گذارد . بعد راهی جادّۀ « تهران ـ مشهد » یا « شاهرود ـ سبزوار » می شود . جادّۀ را خراب و جانِ مسافران را به خطر می ­اندازد . تا اینکه برود در پَهندشتِ کویر و شوره ­زار لنگر بیندازد و نمَ نَمَک ! فرو رود .

آیا نمی ­خواهید فکری به حالِ این سیلِ خانمانسوز کنید ؟!

اعضای محترمِِ شورایِ اسلامی ، دهیارِ گرامی ، فرماندارِ محترمِ میامی ، استاندارِ گرامی سمنان و همۀ مردمِ خداجویِ این دیار ، سیل هر سال حادثه می ­آفریند !! نمی ­خواهید چاره ­ای بیندیشید ؟!

من یک پیشنهاد دارم : حنطالها را دریابید .

با نظرِ کارشناسی در جایی مناسبِ ، بالاتر از فرومد گودال بزنید ، تصویب کنید کسانی که ماسه برای فروش می ­آورند فقط از همان جاهای مشخّص ماسه بردارند ، در زمانِ مناسب یکی ـ دو هفته حتّی شده هر سال یک ماه با دستگاههای مکانیکی مثلِ لودر و ... همان قسمتها را خاکبَرداری کنید . آن وقت سیل که بیاید در همان « سیل بندها » می ­افتد و از سرازیر شدن به سمتِ فرومد جلوگیری می ­شود ، جلوِ فرسایشِ خاک گرفته می­ شود ، پوششِ گیاهی محفوظ می ­ماند ، آبهایِ جمع شده در خندق در زمین نفوذ می کند و قناتها بهره می ­بَرند ، جادّه هم خراب نمی ­شود .

آیا بهتر نیست ؟

صاحبانِ قناتها در این امرِ خیر شرکت کنند تا باغهایشان خراب نشود و قناتهایشان پُر آب­ تر شود .

محیطِ زیست و منابعِ طبیعی علاجِ واقعه را قبل از وقوع کنند . جلوِ فرسایشِ خاک و از بین رفتنِ پوششِ گیاهی و آسیبِ زیست محیطی را بگیرند .

مسئولانِِ راه و ساختمان و مسئولانِ جادّه ­های روستایی به جایِ « تعمیرِ جادّه ­ها و هزینه­ های گزاف بعد از خرابی » به فکرِ راهِ حلِّ بهتری باشند .

مسئولانِ پرداختِ خسارات ، جلوِ خسارت را بگیرید .

دهیار و فرماندار و استاندار در فکرِ آسایش و امنیّت خاطرِ مردم باشند و ...

اگر این پیشنهاد خوب نیست ، شما پیشنهادِ بهتری بدهید .

دریافت فیلم سیل کال شهرستان

دریافت فیلم سیل کال حوض

دریافت فیلم سیل کال دروازه

 

عکسها و فیلمهای مربوط به سیل 28 / 1 / 1395 را آقای اکبر عبّاسی برای خطّۀ فریومد / فرومد فرستاده است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد