بسم الله الرّحمن الرّحیم
وصیّتنامه محمّد ابراهیم عزیزى
« ... أَلا بذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ . »
( رعد ، 13 / ٢٨)
دل آرام گیرد به یادِ خداى
با شهادتِ خویش شهادتینم را بر صفحۀ خونبارِ تاریخِ اسلام مى نگارم که :
اَشهَدُ اَن لا اِله اِلّا الله وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله .
وَ اَشهَدُ اَنّ عَلیّاً وَلِىُّ الله وَ اَشهَدُ اَنّ الخمینى نایبُ الامام و امامُ امّت الاسلام .
درود بر مهدى و سلامى از راهِ دور از میانِ آتش و خون بر امام خمینى
و به یادِ شهداى گلگون کَفَنِ انقلابِ اسلامى که با خونِ خود اسلام را زنده و ما را هم به راهِ واقعى رهنمون شدند .
پدر و مادرم ، برادران و خواهرانم !
بدانید که راهى را که انتخاب کرده ام با آگاهى کامل بوده است و براى دفاع از اسلامِ اصیل و میهنِ اسلامى براى مقابله با کفّارِ جهانى برآمده ام و پیروِ راهِ الله هستم و تا آخِرین قطرۀ خونم از اسلام دفـاع مى کنم . والسّلام
پدرجان و مادرجان !
از اینکه هدیه اى ناقابل را به پیشگاهِ خداوند ارزانى داشته اید مبادا غمگین باشید .
مبادا از براى شهادتِ من در هدفِ اسلامیتان خدشه اى وارد شود .
مادرجان !
از تو مى خواهم چون من فرزندانى تربیت کنى که در راهِ رسیدن به الله هر سختى را تحمّل کند .
مادرجان !
شیرت را بر من حلال کُن ، مرا ببخش ، به خاطرِ نافرمانیهایى که کردم .
پدرجان !
زحماتت را ، زحماتِ شبانه روزیت را بر من حلال کن و برایم دعا کن .
برادران و خواهرانم !
مرا ببخشید . خیلى من با شما بدرفتارى کردم . ببخشید این برادرِ همیشه حقیرتان را .
و تو برادر على جان و هادى جان و حسین جان !
سنگرِ مدرسه را حفظ کنید و همواره بکوشید که براى آیندۀ این مملکت لااقلّ مردى مفید باشید ما که عُرضۀ آن را نداشتیم .
اى دوستان و اى همرزمان !
دست به دستِ همدیگر بدهید و دشمنِ اسلام و بشریّت را نابود کنیم .
در صورتِ شهیدشدن در بهشتِ رضا دفن نمایید .
وَ السّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
عزیزى ـ امضا